عسل فاطمهعسل فاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

عسل فاطمه

فدای خودت و عروسکهات

  نفس مامان روز به روز شیرین تر میشی. سلام عشقم. روز به روز شیرین تر میشی و من از بودن با تو لذت می برم. احساس می کنم خوشبخت ترین مادر دنیا هستم. مطمئنم که بابا محسن هم همچین احساسی داره. ...
14 اسفند 1392

عسل شیرین زبون

      سلام عشق مامان. هیچ موقع فکر نمی‌کردم دخترم انقدر شیرین زبون باشه. این جزء خصوصیات تو بود یعنی هر کس که می‌خواست حالت رو بپرسه می‌گفت دختر شیرین زبونت خوبه؟ یا اینکه می‌گفتن شنیدیم خیلی زبون شیرینی داره. نفس مامان خیلی زود به حرف افتاد. توی این عکسها که داری می‌خندی شیرین زبونی کردی و من و بابا از خنده غش کردیم. تو هم از خنده ما خندت گرفته. قربون خنده‌های قشنگت برم مامانی. همیشه بخندی.       وقتی یک سالت بود جمله دو کلمه‌ای می‌گفتی (ماما سلام، آبه بده، بابا کو، بیریم دَدَ و ...) که همه تعجب می‌کردن. تقریباً توی یک سالگی ٢٥ کلمه رو ...
13 اسفند 1392

تولد دو سالگی عسل فاطمه

      عسلم اینجا ٧ بهمن ٩١ هست. تولد دردونه مامان الهام. چقدر رفتارهات نسبت به قبل بهتر شده. دیگه حس می‌کنم داری از آب و گل درمیای. انشاء ا... عروسیت رو ببینم خوشگلم. این خرس قهوه‌ای رو بابا محسن برات گرفت که تو هم کلی ذوق کردی. دایی حمید هم برات عطر باربی گرفت. بقیه هم پول و طلا دادند. ...
23 بهمن 1392

تقویم عسل فاطمه

مامان قربون اون شکلت بره الهی. این تقویم رو اسفند ٩١ به خانم صادقی دادم از طریق ایمیل که اینطوری واست درست کرد. خیلی خوشم اومد. از این تقویم چند تا سفارش دادم برای مامانا و مامان جون و عمه زهرا و عمه شهلا و دایی حمید و خاله زهره و خاله منصوره و خانم ژیان پور (همسایه مامانا) همه خوششون اومده بود. ...
23 بهمن 1392

تهران نوروز 92

      سلام عزیز دلم.اون ٢ تا عکس اولیها مربوط به لحظه تحویل سال نو (٩٢) هست. به زور ازت عکس انداختیم. اصلا تا دوربین رو می‌دیدی روت رو برمی‌گردوندی درصورتیکه قبلا اینطوری نبودی. با کلی اعصاب خوردکنی اون عکسها رو ازت گرفتیم. اون ٢ تا عکس (ردیف وسط) هم مال روز اول عیده. داشتیم ناهار میرفتیم خونه مامانا و بابایی. این عکس پایینی هم تو و کیمیا مثل موش رفته بودین پشت کاناپه (خونه مامان جون و باباجون) و مثلا قایم شده بودین. این عکس آخری هم تازه از خواب بیدار شده بودی و هنوز سرحال نبودی که این توی ایام عیده. ...
23 بهمن 1392

شلوغي اتاق (بازار شام)

سلام.اینجا اتاق عسل فاطمه است. خیلی اتاقش رو دوست داره. یه آرامشی توی اتاقش داره. همیشه وسایل و عروسکهاشو میاره میریزه وسط اتاق. باهاشون بازی می کنه و میزاره میره. وقتی میگم مامان الهام گناه داره، بیا جمع کن، بچم زود میاد و کمکم می‌کنه. آخ که چقدر مهربونه. این عکس بالایی فاطمه و ریحانه با هم دارن بازی می کنن. ریحانه (دختر عمه زهرا) تقریبا یک سال و نیم از عسل کوچکتره. ...
23 بهمن 1392

مشهد نوروز 92

    سلام عسلم. این عکسها رو توی ایام عید که رفته بودیم مشهد ازت گرفتیم. اون دو تا عکس بالایی رو توی صحن رضوی انداختیم. این عکس هم که داری واسه خودت توی کوهسنگی قدم می زنی. این یکی عکس هم که سوار درشکه شدی توی نیشابور ازت انداختیم. مامانا و بابایی و دایی حامد هم بودن. رفته بودیم هتل کیمیا که بابایی به اسمش دراومده بود. خیلی خوش گذشت.     اون عکس بالایی هم که توی نیشابور ازت انداختیم و بابایی تو رو بغل کرده و داره اسب رو ناز می کنه که تو هم این کار رو بکنی. عکس کناریش هم توی رستوران پدیده در شاندیز هست که رفتی و کنار سفره هفت سین عکس انداختی. ...
23 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل فاطمه می باشد